پرتوی از قرآن تفسیری شش جلدی و ناتمام از سید محمود طالقانی (۱۲۸۶ -۱۳۵۸ش) است که طی سالهای ۱۳۴۱- ۱۳۵۷ش فراهم آمده و بهتدریج (۱۳۴۲ – ۱۳۶۰ش) منتشر شد.
جلد اول دارای یک مقدمه، تفسیر سوره حمد و ۱۴۴ آیه از سوره بقره است. در جلد دوم، آیات ۱۴۵ تا پایان سوره بقره مطرح شده است. سوره آلعمران در جلد سوم، بخش اول جزء سیام قرآن از آغاز سوره نبأ تا آخر سوره طارق در جلد چهارم و بخش دوم جزء سیام از سوره اعلی تا آخر قرآن (سوره ناس) در جلد پنجم و ۲۲ آیه از سوره نساء در جلد ششم تفسیر شده است. در جلد ششم، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات پرتوی از قرآن آمده که بههمت سید محمدمهدی جعفری، تهیه و در حدود ۱۵۰ صفحه درج شده است.

ویژگی های تفسیر پرتوی از قرآن
فارسینویسی
از جمله ویژگیهای قرآنپژوهی طالقانی، فارسینویسی است. معمولاً علما در گذشته، نتایج تحقیقات خود را به زبان عربی به نگارش درمیآوردند ولی طالقانی پرتوی از قرآن را به فارسی نوشت. وی معتقد بود از آنجا که هدف قرآن هدایت بشر و توده مردم است و مردم ایران فارسیزباناند، باید طوری پیام قرآن را برای مردم مطرح کرد که قابل فهم برای همه باشد.
نثر ترجمه قرآن در این تفسیر که از نوع ترجمه تطبیقی است، مورد توجه منتقدان قرار گرفته است. قلّت در لفظ، کثرت در معنا، استواری در نثر، و انطباق با متن را از ویژگیهای این ترجمه برشمرداند.
فهم قرآن و نه تفسیر آن
ویژگی دیگر قرآنپژوهی طالقانی، نامگذاری آثار قرآنی خود است. او ابا داشت که اسم تفسیر روی آثار خود بگذارد. بنابراین، نوعی گسستگرایی را اعلام میکند و معتقد است اگر انسان در چارچوب مفسرین گذشته حرکت کند نمیتواند به نوآوریهای جدید دست پیدا کند و به یک نوع تسلسل میافتد که تکرار گذشتگان است. این نوع برداشت از قرآن، یک سبک از تفکر را پدید آورده بود که جرأت ورود روشنفکر و تحصیلکردگان غیر حوزوی را مهیا کرد. مهدی بازرگان، عزت الله سحابی و علی شریعتی و دیگران با گسستی که طالقانی در روش تفسیر ایجاد کرد، وارد عرصه قرآنپژوهی شدند.
استفاده از تاریخ اسلام در فهم قرآن
با استفاده از تاریخ صدر اسلام و پرهیز از اسرائیلیات و احادیث ضعیف در فهم قرآن، طالقانی در تفسیر سوره آل عمران برای تبیین آیات ناظر به جنگ بدر و اُحُد، استفاده فراوانی از تاریخ صدر اسلام میکند و محیط نزول آیات را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهد. حتی در علت شکوفایی جامعه در عصر نزول قرآن و بهتدریج شروع انحطاط جامعه اسلامی را فهم و درک قرآن بدون مکتبهای دینی که بعداً ظهور کردند میداند: «نزول قرآن، شعلههایی از ایمان در دلها برافروخت، تاریکی اوهام و وحشتها و کینهها را از میان برد، بندهایی که در قرون ممتد جاهلیت عقلها و اندیشهها و دستها را بسته بود و نفوس خلق را به بندگی غیر خدا درآورده بود گسیخت و راههای قانونی بهرهبرداری از لذات مادی و معنوی را به روی همه باز کرد.» ایشان از ورود اسرائیلیات و احادیث جعلی که مانع فهم درست پیام قرآن میشود که متأسفانه وارد علم تفسیر شده اظهار نگرانی میکند. تأکید بر تاریخ صدر اسلام و پرهیز از اسرائیلیات و احادیث ضعیف، از مهمترین ویژگی قرآنگرایان در ایران معاصر است.
امتناع از روشهای فلسفی، عرفانی و فقهی
طالقانی بهکارگیری روشهای عرفانی، فلسفی، فقهی و علمی را در تفسیر قرآن، از موانع اساسی فهم اهداف هدایتی قرآن میدانست. به نظر وی هدف در اینگونه تفسیرها فهم اهداف قرآن آنطور که در حقیقت است، نیست؛ بلکه به دنبال اثبات خود روشها هستند. فهم واقعی قرآن در صدر اسلام ناشی از اتخاذ روشهای غیر قرآنی است.
توجه به الفاظ قرآن
طالقانی قرآن را با الفاظ قرآن، حتی با توجه به آهنگ کلمات، تفسیر میکرد. از روزگاران گذشته تفسیر قرآن به قرآن معمول بوده است. لیکن با آیات قرآن، کمتر به نقش کلمات توجه میشد. طالقانی معتقد بود کلمات مترادف در قرآن وجود ندارد. هر کلمهای، چه اسم باشد، چه فعل و چه حرف، معنای خاص خود را دارد. هیچ کلمهای را نمیتوان به جای کلمه دیگر گذاشت، زیرا در آن صورت، مفهوم و منظور آیه تغییر میکند. در شیوه سنتی به تناسب آیات نیز توجه شده است، لیکن طالقانی در این زمینه هم فراتر رفته به تناسب سورهها (ترتیب قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر) تناسب آیات، حتی تناسب کلمات و حروف قرآن نیز اعتقاد داشت. بر پایه این اعتقاد تفسیرها و مفاهیم نوینی از قرآن استخراج کرده است.
توجه به نیازهای اجتماعی-سیاسی جامعه
از جمله ویژگیهای این تفسیر، توجه به نیازهای سیاسی و اجتماعی جامعه بود. به این جهت نیازهای جامعه را به قرآن عرضه میکرد و پاسخ میگرفت. بعدها روش تفسیر موضوعی بر این اساس شکل گرفت. وی آیه «و لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» را بر اساس نیاز جامعه ایران تفسیر میکند و میگوید: «لیقوم الناس» برای اینکه مردم خود بجوشند و قیام کنند، نه اینکه آنها مردم را بپا دارند. بسیاری از مکتبهای دنیا هستند که مردمشان چشموگوشبسته به دنبال رهبرانشان حرکت میکنند؛ چون مردم عقدههایی دارند، درماندگیهایی، نیازهایی برنیامده و آروزهایی دارند و رهبری قیام میکند و اعلام میکند که من آرزوهای شما را برآورده میکنم و آنها را به پا میدارد.